تک آردیج

کنارم توبنشین کمی قاصدک٬ بگویم غمم را همه تک به تک

تک آردیج

کنارم توبنشین کمی قاصدک٬ بگویم غمم را همه تک به تک

حب حسین

ظهر عاشوراست. اولین روز محرم که شد بخودم گفتم باید تا روزعاشورا یچیزی بنویسم.

بنویسم از حب و ارادتی که نسبت به امام حسین(ع) دارم. در نظرم بود که چون  عشق حسین در دلم بی نهایت است، نوشته ام بهترین نوشته خواهد شد.

اما محرم امسال از هم پاشیدم. خرد شدم و شکستم. تا به امسال از سر جهل، بی راهه رفتم. در خواب غفلت بودم وسرم همچو کبک در برف و خبر نداشتم. منکه همه افتخارم شیعگیه علی بود و همه چیزم حب حسین حال دریافتم هرچه از شیعه بودن فهمیدم غلط بود. آنچه از حب حسین در دل داشتم اشتباه است. شیعه نه آن چیزی است که من هستم. عشق حسین نه آن چیزی است من در دل دارم. شیعگی و عاشقی چیزی دیگر است. من شیعه بودم بی آنکه علی و راه علی را بشناسم. عاشق بودم بی آنکه حسین و راه حسین را بشناسم. من شناخت نداشتم و کور بودم.

وای برمن وای برمن- تا به این روز همه را بر باد دادم.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد