تک آردیج

کنارم توبنشین کمی قاصدک٬ بگویم غمم را همه تک به تک

تک آردیج

کنارم توبنشین کمی قاصدک٬ بگویم غمم را همه تک به تک

مادر

در وصفش هزاران شاعر و نویسنده سرودند و نوشتند اما  انگار هیچ نگفتند

مادر تنها کلمه ای که جمله ی کامل است و بی نیاز از فاعل و قید و فعل

مادر

همه از شب بیداریها  و گریه و لالایی های تو گفتند اما من ازونا نمیگم چون اندیشه ام ناتوان بود از درک زحمات بی دریغت

از امروزم می خوام بگم

از امروزی که فقط با نگاه، تو چشمام فهمیدی که درد دارم.

بعد از نمازت با چادر سفید گل-گلیت می شینی بالای سرم

دست می ذاری رو پیشونیم تبم رو اندازه می گیری

دستت رو میذاری رو سینم ضربانم قلبمو چک می کنی

و همون خیره شدنت به چشمام همه ی دردامو از یادم می بره

این همه عشق رو یکجا کجا می شه پیدا کرد؟

بجان خودم بیمار باشی و طبیبت مادر باشه کفران نعمته که بهشت رو آرزو کنی

ببخشم اگه بهت دروغ گفتم. چون طاقت یلحظه نگرانیت رو ندارم. ببخشم

مادرم بدنیا اومدی که دختر کسی بشی. ازدواج کردی که همدم کسی بشی.

 بچه دار شدی تا مادر کسی بشی برای همه کس شدی ولی خودت بیکس و تنها موندی.

مهدی فدای همه ی تنهاییات

روزت مبارک عشق من

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد