تک آردیج

کنارم توبنشین کمی قاصدک٬ بگویم غمم را همه تک به تک

تک آردیج

کنارم توبنشین کمی قاصدک٬ بگویم غمم را همه تک به تک

دلنوشته

من اینک روی نیمکت ایستگاه اتوبوس  در حیاط دانشگاه نشسته ام  و بچه هایی که از شدت سرما  دوان دوان خود را به اتوبوس می رسانند حیرت زده نگاهم می کنند و گاهی یکی از سر دلسوزی بانگ بر می آورد: دوست من اتوبوس می رود  نمی آیی؟ و من سرم را بلند میکنم و با لبخندی  دلسوزیش را پاسخ میگویم  و هم چنان به دنبال بهانه ای برای نوشتن می گردم

بهانه ای برای شروع یک نوشته

سرما سخت سوزان است و باد برگ های دفترم را پریشان میکند  اما من همچنان دوست دارم بنویسم

 ناگاه در حالیکه دستان یخ زده ام قلمم را یاری نمی کند فکری به ذهنم هجوم می آورد اورکا-اورکا  آری بهانه ام را یافتم 

هوا سرد است و بهانه ام سرد

اما حسی که به بهانه ام دارم  دلگرمم می کند

دوست من

دوست داری برایت از بهانه ام بگویم؟

اما نه

خودت حدس بزن

بگذار راهنماییت کنم

با شنیدن بهانه ام درسی از کتاب فارسی دوران دبستانمان در ذهنت ورق خواهد خورد

درسی که می گفت:برگهای زرد و سرخ و نارنجی زیر پای عابران پیاده خش خش می کند

و این اولین آهنگ موسیقی بود که حسش کردم

همیشه پایم را بر روی برگهای خشکیده می گذاشتم تا ببینم آیا آوای خش خشی که کتاب برایم گفته درست است  یا نه

آری دوست من

بهانه ی نوشتنم  پاییز است

میدانم که پاییز را خوب می شناسی

شاید به رسم قدیم اولین چیزی که با شنیدن پاییز افکارمان را به آغوش می کشد یاد بی قراریها و شور ونشاط و  خاطرات  روزهای اول  دوران مدرسه مان باشد

شیطنت هایمان یادت می آید

سرود باز باران با ترانه یادت هست

من الان هم موقع برگشن از دانشگاه زیر باران بی تاب پاییزی  همین سرود را زمزمه میکنم

بهانه ام پاییز بود اما از مدرسه گفتم

تقصیر من  نیست من نیز به رسم قدیمش تا گفتم پاییز حرفهایم بوی مدرسه به خود گرفت

دستهایم یخ زده،سرم را زیر شال گردنم  فرو کردم تا نفس هایم گرم شود اما بخار دهانم شیشه ی سرد عینکم را مه آلود کرد

اما  باز بگذار برایت بنویسم

از فصل رویش  افکارمان برایت بنویسم

شروعش از پاییز بود

اما یادت هست که جایی به پایان رسیده باشد؟

منکه به یاد نمی اورم

دوست من

بگذار تمام فصول شاهد شکفتن افکارت باشند

چرا که اندیشه تنها گلی است که در باغچه ی ایمان برای شکفتن به هیچ فصلی نیاز ندارد هر چند آغاز رویشش از پاییز باشد

دوست دارم آخرین جمله ای که برایت می نویسم این باشد

درخت اندیشه ات  بارور

باغچه ی ایمانت پرشکوفه

یا علی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد