و امشب فرا رسید
شب زمینی شدنت
شبی که تو آنرا جشن خواهی گرفت
درکنارهمه اما بی من
می خندی اما بی من
می رقصی اما بی من
و من اینجا بی تو
و چه بی من ها و بی توها از پس هم می گذرد
می گذرد و بجایی میرسد که تو باید شمع تولدت را فوت کنی
واگر در آرزوهایت جایی نداشته باشم بی شک به مانند شمع تولدت محکوم به خاموشیم
duman