بغض که می شکند
سکوت طنینش را می گستراند
هر از گاهی نتی غم آلود نواخته میشود و تمام می شود
و دوباره سکوت
سکوتی به پهنای صورت
به دردناکی دشنه در سینه
لبها نیز دوخته شده
فقط سکوت
سکوتی آمیخته با دلتنگی
دلتنگی آمیخته با انتظار
دلتنگ که می شوی
یک واژه ی دور از انتظار
یک لحظه فاصله
می شکند دلت را
می شکند بغضت را
بغضم آبستن سکوت است
خدایا.............می شنوی؟
duman